loading...
حرفای دل من
حرفای دل من بازدید : 50 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

1

«ماه عسل ۹۰» از ۷۰ دقیقه قبل از افطار تا پنج دقیقه مانده به اذان مغرب از شبکه سه سیما به روی آنتن می‌رود.

سایر عوامل «ماه عسل ۹۰» نیز عبارتند از : کارگردان آیتم‌ها : حامد مدیر فتاحی ‌، طراح دکور :‌ پیمان قانع‌ و طراح : احسان علیخانی.

حرفای دل من بازدید : 53 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

|دانلود فیلمSuper 8 با لینک مستقیم از سرور سایت|

پیشنهاد برای دانلود

Super 8 2011 Movie Poster دانلود فیلم Super 8

ژانر: رازآلود | تخیلی | هیجان انگیز

کیفیت: خیلی خوب DVDScr

فرمت: Mkv

حجم: ۴۵۰ MB

امتیاز: ۷٫۰/۱۰(۳۴,۴۶۴ votes)

تاریخ انتشار: ۲۰۱۱

زبان: انگلیسی

کارگردان: J.J. Abrams

بازیگران: Elle Fanning, Amanda Michalka and Kyle Chandler

زیرنویس فارسی: ندارد

خلاصه داستان: In the summer of 1979, a group of friends in a small Ohio town witness a catastrophic train crash while making a super 8 movie and soon suspect that it was not an accident. Shortly after, unusual disappearances and inexplicable events begin to take place in town, and the local Deputy tries to uncover the truth – something more terrifying than any of them could have imagined.

حرفای دل من بازدید : 55 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

|دانلود فیلمSuper 8 با لینک مستقیم از سرور سایت|

پیشنهاد برای دانلود

Super 8 2011 Movie Poster دانلود فیلم Super 8

ژانر: رازآلود | تخیلی | هیجان انگیز

کیفیت: خیلی خوب DVDScr

فرمت: Mkv

حجم: ۴۵۰ MB

امتیاز: ۷٫۰/۱۰(۳۴,۴۶۴ votes)

تاریخ انتشار: ۲۰۱۱

زبان: انگلیسی

کارگردان: J.J. Abrams

بازیگران: Elle Fanning, Amanda Michalka and Kyle Chandler

زیرنویس فارسی: ندارد

خلاصه داستان: In the summer of 1979, a group of friends in a small Ohio town witness a catastrophic train crash while making a super 8 movie and soon suspect that it was not an accident. Shortly after, unusual disappearances and inexplicable events begin to take place in town, and the local Deputy tries to uncover the truth – something more terrifying than any of them could have imagined.

حرفای دل من بازدید : 61 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

|دانلود فیلمSuper 8 با لینک مستقیم از سرور سایت|

پیشنهاد برای دانلود

Super 8 2011 Movie Poster دانلود فیلم Super 8

ژانر: رازآلود | تخیلی | هیجان انگیز

کیفیت: خیلی خوب DVDScr

فرمت: Mkv

حجم: ۴۵۰ MB

امتیاز: ۷٫۰/۱۰(۳۴,۴۶۴ votes)

تاریخ انتشار: ۲۰۱۱

زبان: انگلیسی

کارگردان: J.J. Abrams

بازیگران: Elle Fanning, Amanda Michalka and Kyle Chandler

زیرنویس فارسی: ندارد

خلاصه داستان: In the summer of 1979, a group of friends in a small Ohio town witness a catastrophic train crash while making a super 8 movie and soon suspect that it was not an accident. Shortly after, unusual disappearances and inexplicable events begin to take place in town, and the local Deputy tries to uncover the truth – something more terrifying than any of them could have imagined.

حرفای دل من بازدید : 50 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

|دانلود فیلمSuper 8 با لینک مستقیم از سرور سایت|

پیشنهاد برای دانلود

Super 8 2011 Movie Poster دانلود فیلم Super 8

ژانر: رازآلود | تخیلی | هیجان انگیز

کیفیت: خیلی خوب DVDScr

فرمت: Mkv

حجم: ۴۵۰ MB

امتیاز: ۷٫۰/۱۰(۳۴,۴۶۴ votes)

تاریخ انتشار: ۲۰۱۱

زبان: انگلیسی

کارگردان: J.J. Abrams

بازیگران: Elle Fanning, Amanda Michalka and Kyle Chandler

زیرنویس فارسی: ندارد

خلاصه داستان: In the summer of 1979, a group of friends in a small Ohio town witness a catastrophic train crash while making a super 8 movie and soon suspect that it was not an accident. Shortly after, unusual disappearances and inexplicable events begin to take place in town, and the local Deputy tries to uncover the truth – something more terrifying than any of them could have imagined.

حرفای دل من بازدید : 53 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

|دانلود فیلمChoose با لینک مستقیم از سرور سایت|

Choose دانلود فیلم Choose

ژانر: جنایی | درام | ترسناک

کیفیت: خیلی خوب DVDRip

فرمت: Mkv

حجم: ۳۵۰ MB

امتیاز: ۴٫۰/۱۰

تاریخ انتشار: ۲۰۱۱

زبان: انگلیسی

کارگردان: Marcus Graves

بازیگران: Katheryn Winnick, Nicholas Tucci and Kevin Pollak

زیرنویس فارسی: ندارد

خلاصه داستان: Fiona Wagner is studying for a master’s degree in journalism and still grieves for her mother Samantha who committed suicide at the Crescent Hotel three years ago. Her father, Detective Tom Wagner, is investigating the brutal death of lawyer Elliot Vincent, who was murdered by his teenager daughter.

حرفای دل من بازدید : 52 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

|دانلود فیلمChoose با لینک مستقیم از سرور سایت|

Choose دانلود فیلم Choose

ژانر: جنایی | درام | ترسناک

کیفیت: خیلی خوب DVDRip

فرمت: Mkv

حجم: ۳۵۰ MB

امتیاز: ۴٫۰/۱۰

تاریخ انتشار: ۲۰۱۱

زبان: انگلیسی

کارگردان: Marcus Graves

بازیگران: Katheryn Winnick, Nicholas Tucci and Kevin Pollak

زیرنویس فارسی: ندارد

خلاصه داستان: Fiona Wagner is studying for a master’s degree in journalism and still grieves for her mother Samantha who committed suicide at the Crescent Hotel three years ago. Her father, Detective Tom Wagner, is investigating the brutal death of lawyer Elliot Vincent, who was murdered by his teenager daughter.

حرفای دل من بازدید : 60 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

|دانلود فیلمChoose با لینک مستقیم از سرور سایت|

Choose دانلود فیلم Choose

ژانر: جنایی | درام | ترسناک

کیفیت: خیلی خوب DVDRip

فرمت: Mkv

حجم: ۳۵۰ MB

امتیاز: ۴٫۰/۱۰

تاریخ انتشار: ۲۰۱۱

زبان: انگلیسی

کارگردان: Marcus Graves

بازیگران: Katheryn Winnick, Nicholas Tucci and Kevin Pollak

زیرنویس فارسی: ندارد

خلاصه داستان: Fiona Wagner is studying for a master’s degree in journalism and still grieves for her mother Samantha who committed suicide at the Crescent Hotel three years ago. Her father, Detective Tom Wagner, is investigating the brutal death of lawyer Elliot Vincent, who was murdered by his teenager daughter.

حرفای دل من بازدید : 52 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

|دانلود فیلمChoose با لینک مستقیم از سرور سایت|

Choose دانلود فیلم Choose

ژانر: جنایی | درام | ترسناک

کیفیت: خیلی خوب DVDRip

فرمت: Mkv

حجم: ۳۵۰ MB

امتیاز: ۴٫۰/۱۰

تاریخ انتشار: ۲۰۱۱

زبان: انگلیسی

کارگردان: Marcus Graves

بازیگران: Katheryn Winnick, Nicholas Tucci and Kevin Pollak

زیرنویس فارسی: ندارد

خلاصه داستان: Fiona Wagner is studying for a master’s degree in journalism and still grieves for her mother Samantha who committed suicide at the Crescent Hotel three years ago. Her father, Detective Tom Wagner, is investigating the brutal death of lawyer Elliot Vincent, who was murdered by his teenager daughter.

حرفای دل من بازدید : 38 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

تمامی آلبوم ها و آهنگ های اجرا شده توسط متین حک را می توانید از این قسمت دریافت کنید.

( آهنگ و تنظیم : متین حک )
( ترانه : دکتر شاهکار بینش پژوه ، مریم حیدر زاده ، عميد صادقي ، شمیسا خسروی ، حمید رضا نجفی )


حرفای دل من بازدید : 60 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

تمامی آلبوم ها و آهنگ های اجرا شده توسط متین حک را می توانید از این قسمت دریافت کنید.

( آهنگ و تنظیم : متین حک )
( ترانه : دکتر شاهکار بینش پژوه ، مریم حیدر زاده ، عميد صادقي ، شمیسا خسروی ، حمید رضا نجفی )


حرفای دل من بازدید : 46 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

تمامی آلبوم ها و آهنگ های اجرا شده توسط متین حک را می توانید از این قسمت دریافت کنید.

( آهنگ و تنظیم : متین حک )
( ترانه : دکتر شاهکار بینش پژوه ، مریم حیدر زاده ، عميد صادقي ، شمیسا خسروی ، حمید رضا نجفی )


حرفای دل من بازدید : 52 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

تمامی آلبوم ها و آهنگ های اجرا شده توسط متین حک را می توانید از این قسمت دریافت کنید.

( آهنگ و تنظیم : متین حک )
( ترانه : دکتر شاهکار بینش پژوه ، مریم حیدر زاده ، عميد صادقي ، شمیسا خسروی ، حمید رضا نجفی )


حرفای دل من بازدید : 65 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

ضمیر ((Pronoun

ضمیر: ضمیر کلمه ای است مه جای اسم یا معادل آن می نشیند و برای رفع تکرار اسم می آید. مثلاً کسی می پرسد، حسن کجاست؟

در جواب کلمه He که ضمیر است به جای تکرار کلمه Hassan به کار می رود.

او در منزل است. He is at home.

بنابراین بعد از این که یکبار اسمی را معرفی کردیم، برای زیبایی جمله و روان بودن کلام بهتر است به جای تکرار اسم از ضمیر استفاده گردد.

ضمایر فاعلی

Nominative Pronouns = Subjective Pronouns

این ضمایر در انگلیسی عبارتند از:

من I

شما (تو) you

او (مذکر) he

او (مؤنث) she

آن (اشیاء – حیوانات) it

ما we

شما you

آنها they

تذکر 1:

ضمیر باید با مرجع خود مطابقت داشته باشد، یعنی اگر مرجع مذکر باشد ضمیر آن He و اگر مؤنث باشد ضمیر آن She و چنانچه خنثی باشد از It استفاده می گردد، مانند سه جمله زیر به ترتیب فوق:

علی در کلاس من است. Ali is in my class.

او دانش آموز باهوشی است. He is a clever student.

مریم معلم است. Maryam is a teacher.

او یک زن خانه دار هم می باشد. She is a house-wife as well.

توجه: ass well در آخر جمله معنی (نیز، هم، همچنین) را در اینجا می دهد.

آن کتاب به زبان انگلیسی است. That book is in English.

آن زیاد گران نمی باشد. It is not very expensive.

تذکر 2:

اگر مرجع جمع باشد، باید ضمیر نیز در حالت جمع به کار برده شود. مثال:

دانشجویان اینجا هستند. The students are here.

آنها خیلی خوشحالند. They are very glad.

حرفای دل من بازدید : 36 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

اسم و انواع آن

اسم کلمه ای است که برای نامیدن اشخاص و اشیاء به کار می رود. به عبارت دیگر واژه ای که اشخاص و یا اشیاء را معرفی کند اسم نامیده می شود که معادل کلمه noun در زبان انگلیسی است. مثال:

قلم

pen

کتاب

book

زن

woman

مرد

man

سگ

dog

سینی

tray

تذکر: توجه فرمایید که دانستن انواع اسم برای یک دانش آموزی که می خواهد دیپلم بگیرد و یا در کنکور سراسری شرکت نماید و یا یک دانشجویی که می خواهد انگلیسی یاد بگیرد و آن را صحبت کند چندان اهمیت زیادی ندارد ولی نکات مهم گرامری آنها را که در امتحانات دبیرستان – کنکور سراسری دانشگاه ها مطرح می شود، به طور بسیار ساده و مختصر با ذکر چند نمونه انواع اسم را به ترتیب زیر فرا می گیریم.

انواع اسم

اسم به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود.

1- اسم ذات = Noun Concrete

2- اسم معنی = Noun Abstract

اسم ذات اسمی است که قابل رویت بوده و به خودی خود وجود داشته باشد، مانند:

صندلی

chair

کتاب

book

اسم معنی اسمی است که به خودی خود وجود نداشته باشد و نتوان آن را لمس نمود. مثال:

رهبری

leadership

هوش

intelligence

فقر

poverty

قدرت، توانایی

ability

قحطی

starvation

گرسنگی

hunger

اسم ذات را می توان به چهار دسته تقسیم نمود:

1- اسم خاص = Proper Noun

اسم خاص واژه ای است که بر شیئی یا شخص خاص و معینی دلالت کند. مثال:

تهران

Tehran

لندن

London

روبرت

Robert

علی

Ali

بدهی است هرگز قبل از اسم خاص the به کار برده نمی شود زیرا اسم خاص به خودی خود معین و مشخص بوده و احتیاجی به حرف تعریف معین ندارد.

2- اسم عام = Common Noun

اسم عام اسمی است که تمام افراد همجنس و متنوع را در بر می گیرد. مثال:

کتاب

book

دختر

girl

گربه

cat

شهر

city

3- اسم جمع = Collective Noun

اسم جمع اسمی است که در صورت مفرد ولی در معنی جمع باشد به عبارت دیگر نماینده تعدادی از افراد همجنس و مشابه باشد. مثال:

تیپ

brigade

قبیله

tribe

گله

flock

تیم

team

اسامی جمع مانند: information (اطلاعات)، team (تیم)، crowd (جمعیت)، group (گروه)، army (ارتش)، news (اخبار- خبر)، audience (شنوندگان) و furniture (مبلمان- وسایل منزل) همیشه با فعل مفرد به کار می روند. یعنی تابع سوم شخص مفرد هستند. مثال:

A group of scientists is working on the new project.

گروهی از دانشمندان روی پروژه جدید مشغول کار هستند.

A large crowd was waiting for the Prisident.

جمعیت انبوهی انتظار رئیس جمهور را می کشیدند.

تیم دارد به سوی ما می آید. The team is coming towards us.

تذکر1: flock (گله گوسفند) cattle (گله گاو) هم با فعل مفرد و هم با فعل جمع به کار می رود.

تذکر2: کلمه the police (پلیس) و کلمه people (مردم) همیشه با فعل جمع به کار می روند.

Many people were there waiting for the train.

افراد زیادی آنجا منتظر قطار بودند.

دیشب پلیس در صحنه بود. The police were on the scene last night.

4- اسم جنس = Material Noun

اسم جنس اسمی است که نوع و جنس و ماده شیئی را معین کند. مثال:

چوب

wood

آهن

iron

طلا

gold

نقره

silver

حرفای دل من بازدید : 64 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)

فصل ششـم : مقارنات نماز
س . مقارنات نماز چند چيز است؟

ج . مقارنات نماز، يازده چيز است:

1 . نيّـت

اوّل: نيّت، و حقيقت آن و آنچه معتبر است در آن از قصد و تعيين نمودن در آنچه مشترك باشد. و قصد قربت گذشت در مبحث وضو.و قصد وجوب در واجب و استحباب در مستحب، و اداى وقت و قضا در غير وقت، و اتمام در حضر و قصر در سفر و غير اينها، ضرور نيست.و وقت نيّت، از اوّل نماز است و حاصل مى شود به اين كه در حين شروعِ تكبيرة الاحرام با نيّت باشد.
1 . يعنى واجبات مقارنه، و از اين جا تا آخر نيّت ملاحظه شود آنچه در تعليقه ذكر خواهد شد.

2 . و بعد از نيّت در ابتداى نماز، لازم است عدول نكردن از نيّت در اثنا و بقاى حكمى آن به حيث[ ى كه ] اگر تنبيه شود بگويد: «باقى هستم بر همان نيّت».

اشتباه در نيّت

و ضرر ندارد اشتباه در آنچه از اوّل نيّت كرده بوده و نيّت غير كردن، بلكه چنين اشتباهى در حدوث نيّت ـ بنا بر داعى ـ ضرر ندارد كه به داعى نمازى، اخطار مقارن، به غير تعلّق بگيرد از روى اشتباه، يا آن كه اگر تلفّظ نمايد، اشتباهاً تغيير عبارت دهد با اراده آنچه باعث بوده است [ نيز ضرر ندارد ]، يا آن كه صورت تفصيليّه اخطار را، مخالف با اجماليّه اش قرار دهد، به طورى كه غلط در عبارت و اخطار، صادق باشد، [ نيز [ضرر ندارد.

كيفيّت ركن بودن نيّت

و آنچه نماز به زياده و نقصانِ آن باطل مى شود عمداً يا سهواً از افعال و واجباتى كه ذكر مى شود، خصوص «نيّت» و «تكبيرة الاحرام» و «قيام» و «ركوع» و «سجود» است اگر چه در نيّت، زيادتى متصوّر يا قادح نيست، و حكم قيام و غير آن، خواهد آمد.و اظهر، جزئيّتِ قصدى است كه به آن، فعل، اختيارى مى شود و بقيّه قيود، جزئيّت آنها ثابت نيست، و با لزوم مقارنت و معيّتِ با اوّل ساير اجزا، ثمره عمليّه اى مترتّب به جزئيّت و شرطيّت نمى شود.و نماز با فقد نيّت، باطل است اگر چه سهواً باشد، پس نيّت، ركن است به اين معنى.

چگونگى نيّت و قصد تمييز و وجه

و لازم است در عبادات با قصدى كه با آن اختيارى مى شوند، اين كه داعى به عمل، امر «خداى جليل» باشد؛ و آن كه اگر اشتراك صورى بين دو متعلّق امر است و اختلاف واقعى، مكشوف به لوازم و آثار [ است ]، قصدِ تمييز و تعيين يكى از ديگرى، به معرِّفى مثل نافله و فريضه بودن، نمايد؛ و در نافله هم تمييزِ ذات سبب از غير آن؛ و در ذات سبب، تمييز بين اسباب مختلفه [ نمايد ]، تا عمل به يكىِ مخصوص شود؛ و همچنين تمييز موقّت از غير آن [ نمايد ]، و در موقّت، تمييز به مميّزهاى ديگر كه دارند [ نمايد [تا فرق باشد بين امر به تكرار يك عمل و بين امر به دو عمل متغاير كه در صورت، شبيه به هم هستند؛ و گاهى امر فعلى يا وجوبى، كافى است، مثل آن كه [ اگر [ نافله فجر يا نافله عصر را به قصد نافله آنها به جا آورد [ و ] مابعد را به قصد امرِ وجوبىِ ادائى به جا آورد، كافى است در معرّفِ براى واجب با خصوصيّتش. و بعد از قصدِ تعيين، اظهر عدم وجوب «قصد وجه» است غايتاً يا وصفاً، مگر آن كه قصد، متوقّف باشد احياناً به آن، مادام [ كه ] قصدِ خلاف نكند، يا با قصدِ خلاف، قصدِ امرِ فعلىِ كافى داشته و در تطبيق آن، اشتباه كرده باشد.

نحوه نيّت در صورت تعدد ما فى الذمّه

و احوط نيّت ادا و قضا است در صورت تعدّد ما فى الذّمه، مگر آن كه با معرّف ديگرى، تمييز داده شود، مثل واجب اوّلى و دوّمى يا عصر و عشا مثلاً، كه به حكم متّحد در ذمّه است، و همچنين است قصر و اتمام در صورت تعدّد ما فى الذمّه، مثل قضاى ظهرى قصراً و قضاى ظهرى تماماً، به خلاف مواضع تخيير يا اتّحاد ما فى الذّمه اداءً يا قضاءً، بلكه در مواضع تخيير هم، احوط اختيار يكى از دو نيّت و التزام به آن است مادام [ كه [ معارضه با احتياط ديگرى نكند، وگرنه عمل را با احتياط مناسب بر هر تقدير انجام مى دهد اگر چه با تكرار باشد.

عدم لزوم اخطار در نيّت

و آنچه در نيّتِ عبادات معتبر است از امور قصديّه، كافى است در آن ـ بنا بر اظهر ـ «داعى»، چه سابق باشد بر فعل چه مقارن، در صورت عدم تخلّل به چيزى كه مانع از انبعاث عمل از نفس داعى سابق باشد، و لازم نيست اخطار مقارن با عمل اگر چه احوط و افضل است تا حدّى كه موجب وسوسه نشود.

وقت نيّت

و بايد جزء اوّل تكبير فما بعد، از نيّت ـ با تمام خصوصيّاتش ـ خالى نباشد يعنى ناشى از نيّت مقارنه يا سابقه باشد. و آنچه ذكر شد، با هر يكى از داعى و اخطار، مناسب است، زيرا داعى، لازم است به هر دو قول، و اخطارِ واجب، زايد است بناى بر يك قول؛ پس به اين معنى كه ذكر شد، وقتِ نيّت، جزء اوّل تكبير است.

عدول و تردّد در نيّت

و بايد عدول از نيّت سابقه ـ اگر چه به تردّد باشد ـ ننمايد، بلكه بايد به طورى باشد كه اگر تنبيه شود بگويد: «باقى هستم به همان قصد اوّل»، و اگر متخلّل شد نيّتِ خروج از نماز يا متردّدِ در خروج شد در حال عدم اشتغال به نماز در اثناى نماز [ و ] پس از آن ساير افعال را با نيّت مماثله با نيّت اوّل به جا آورد، احوط اعاده نماز است بعد از اتمام آن، و اَوْلى به اعاده است اگر بعض افعال را با عدم نيّت به جا آورد [ و ] پس از آن اعاده نمود بعد از نيّت؛ و از اين قبيل است نيّت خروج قبل از آخر نماز، يا تردّد در اين كه بعد خارج شود يا نه با برگشتن از آن قصد در آن زمان خاصّ، چه عملى با اين نيّت انجام دهد يا نه، زيرا مجرّد اين نيّت، منافى با نيّتِ بقاى تا آخر به نيّت اوّل است.

تعليق نيّت

و همچنين است اگر معلّق كند در نيّت، خروج را به دخول «زيد» مثلاً و قبل از دخولِ «زيد» برگردد از نيّت خروج؛ و اگر برنگردد تا آن كه داخل شود، پس از فرع سابق است كه نيّت خروج، فعلى است.و از فرع دوّم است اگر داخل نشود «زيد» تا آن كه نماز را تمام كرده باشد. و نيّت منافى فعلاً يا فيما بعد قبل از تمام نماز، راجع به نيّت خروج است فعلاً يا [ فيما ]بعد، در صورت علم به منافات يا احتمال آن كه لازمِ آن، احتمال خروج است؛ و اگر احتمال منافات نمى دهد، نيّت اثرى ندارد، بلكه عبرت، به منوىّ است اگر موجود شود.

ريا در عبادت

احوط بطلان عبادت است به دخول ريا در آن، در كلّ يا بعض، واجب يا مندوب، فعلى يا قولى، مگر آن كه شرط و توصّلى باشد (مثل ستر عورت،اگر چه ممكن است، از قبيل دفع تنفّر باشد نه جلب محبوب و مانعى از اوّلى در اجزاى هم نيست.)

و مراتب ريا كه ذكر شد، مبطل است از: 1: جزئيّت دو داعى كه استقلالى براى هيچ كدام نيست؛ 2: و تماميّت دعوت غيرالهى و تبعيّت داعى الهى؛ 3: و جزئيّت به نحوى كه هر كدام كافى در دعوت باشند (اگر چه در صورت اجتماع، مجموع مؤثّر است)؛ 4: و صورتى كه داعى به داعى الهى باشد؛ 5: و تبعيّت داعى غيرالهى، همه اينها را شامل است، و بعضى متيقّن الابطال است، مانند دو صورت مقدّمه، و لذا تفصيل بين اينها به نحوى كه اشاره شد محتمل است.

قصد غير نماز از فعل نمازى

و امّا در غير ريا اگر به فعلى از نماز، غير نماز را قصد كرد، پس بطلان به او اگر چه تدارك بكند، مبنى بر مبطل بودن نفس آن عمل، يا مستلزم بودن بطلان، بطلانِ به سبب تدارك آن است، چون اقتصار بر آن كافى نيست در صورت واجب بودن آن در نماز؛ بلى «قرآن» و «ذكر» اگر چه به قصد نماز نباشند، تكرار آنها مضرّ و مبطل نيست، و تدارك به قصد نماز ضررى ندارد.

و در توارد نيّتين ـ صلاتى و غير صلاتى ـ در فعلى، [ آن فعل ] محكوم به غير صلاتى و اثرش مى شود؛ و اگر واجب است و به تدارك، زياده مبطله محقّق نمى شود، بايد تدارك شود؛ و همچنين اگر از مستحبّات است و خواست تدارك كند كه زياده در آنها مبطل نيست.

بعضى صور جواز عدول در نماز

نقل نيّت از نفل به فرض و همچنين از فرض به نفل، جايز نيست، مگر در مواردى، از آن جمله: نقل ظهر روز جمعه به نافله براى كسى كه فراموش كرده سوره «جمعه» را و خوانده است سوره اى را كه عدول از آن به سبب فراغ يا بلوغ نصف (به نحوى كه مذكور خواهد شد در محلّش)، جايز نيست. و همچنين [ است ] نقل نيّت از فريضه حاضره لاحقه به سابقه حاضره با سعه وقت لاحقه. و بعضى از مواردِ جوازِ نقل، در جماعت مذكور مى شود، «إن شاء اللّه تعالى».و در صورت جوازِ عدول، اظهر جواز ترامى عدول است، مثل عدول از لاحقه به سابقه و از آن به سابقه بر آن.

اشتباه در عدول

و اگر عدول كرد به زعم محلّ آن ـ مثل فوت سابقه ـ پس در اثنا، يا بعد از فراغ، معلوم شد عدم فوت سابقه، پس اگر مقصود او امرِ فعلى بوده و در تطبيق اشتباه كرده، صحيح است و گرنه صحيح نيست، مثل نيت عصر در ظهر از روى جهل به مسأله، كه هيچ كدام صحيح نيست، مگر با قصد امر فعلى كه در تطبيق آن، به خيال به جا آوردن ظهر، اشتباه كرده است، لكن در تحقّقِ قصدِ امرِ فعلى در مفروض، تأمّل است. و در هر تقدير، با تحقّق قصد امر فعلى در هر دو صورت، صحيح است بنا بر اظهر و با عدم آن در هر دو، صحيح نيست.و همچنين در صورت عدول با شك در فعل سابقه [ كه ] بعد معلوم شد فعل سابقه، اظهر صحّت لاحقه است با استمرار قصد امر فعلى، و در غير موارد استمرار قصد وظيفه فعليّه از موارد جواز نقل يا صحّت با نقل، اظهر عدم صحّت منقولٌ عَنْها و اِلَيْها است، چنانچه در نيّت خروج به آن اشاره شد.و معتبر است مستمرّ داشتن نيّت را تا به آخر نماز. و واجب است نيّت در جميع نمازهاى واجبى و شرط است در همه نمازها.
2 . قيـام

دوّم: قيام است و واجب است ايستادن در نماز واجب، خواه يوميّه باشد خواه غير

1 . و آن از افعال واجبه نماز است با تمكّن، و بدون آن، نماز باطل است در اخلال عمدى و سهوى در حال تكبيرة الاحرام و ماقبل از ركوع، مثل اين كه در حال جلوس سهواً قرائت نمايد و بعد از آن متقوّساً، ركوع قيامى را انجام دهد با سهو از قيام متّصل فقط، يا آن كه بعد از قرائت بنشيند سهواً [ و ] پس از آن، ركوع به طور انحنا بدون قيام انجام دهد كه نقصِ قيامِ متّصل، بدون نقص ركوعى كه وظيفه قائم است و بدون نقص قيام در حال تكبيرة الاحرام، متصوّر مى شود.و در حـال قرائت، واجبِ عمدى است، و سهو از آن ـ مثل اصل قـرائت ـ مبطل نيست.

عدم انفكاك زيادتى قيام متّصل، از زيادتى ركوع

و اما زيادتى قيام متّصل به ركوع، بدون زيادتى ركوع، پس تصوير آن محلّ اشكال است؛ و اظهر عدم تصوير [ است ] ولكن احتياط در اعـاده نمـاز بعد از اتمام است.و اگر فراموش كرد قرائت يا بعض آن را پس به قصد ركوع منحنى شد و قبل از وصول به حدّ ركوع متذكّر شد، برمى گردد و بعد از آوردن آنچه فراموش كرده از قرائت، ركوع مى نمايد، و اين زيادتى، قيام متّصل محسوب نمى شود.و همچنين اگر منحنى شد به قصد ركوع و هنوز به حدّ ركوع نرسيده ملتفت شد كه ركوع كرده است، مى رود براى سجده، و زيادتى مبطله قيام متّصل محسوب نمى شود، چون اتّصال به ركوع محقَّق نشده است؛ لكن اگر اتصال لازم است، پس زيادتىِ قيام متّصل، بدون زيادتى ركوع متصوّر نيست، و زيادتى ركوع، كافى است در ابطال اگر چه سهوى باشد؛ پس در صورت اوّل ركوع با قيام زيادتى متّصل نيست در صورت آن كه ثانياً قيام نمايد؛ و اگر قيام ننمايد و ركوع نمايد، قيامِ متّصل، مفقود است.و اظهر عدم تصوير زيادتى آنچه واجب است از قيام متّصل به ركوع به تنهايى، بدون زيادتى ركوع است، مگر با عدم اعتبار اتصال در ركن و اكتفا به مسبوقيّت ركوع به قيام ركنى؛ ولكن احتياط، درمواقع احتمال زيادتى آن، ترك نشود.

كيفيّت قيام

و معتبر است در قيام، صدق عرفى، و واجب است در حال اختيار، ايستادن بر پا با استقرار و استقلال، يعنى بدون اعتماد بر «عصا» و «ديوار» و مثل اينها، و [ نيز معتبر است [اعتدال و انتصاب و عدم تفريج بين دو قدم به خارج از معتاد، بلكه وقوف بر دو قدم بنا بر احوط نه اصابعِ فقط يا اصل قدم يا يك قدم، اگر چه اعتماد به هر دو پا به نحو تساوى، لازم نيست.و در غير حال اختيار، اكتفا به مقدور مى نمايد، به نحوى كه خواهد آمد. و با صدق قيام اگر امور ديگر ـ كه مذكور شد ـ نسياناً فوت شود، مبطل نيست، حتى در قيام ركنى، اگر چه محلّ احتياط است.

و اظهر عدم اعتبار استقلال و عدم اعتماد در حال نهوض است، اگر چه احوط است در حال اختيار. و شروط لازمه در قيام، بعد از صدق قيام اگر فوت بشود سهواً، اظهر عدم بطلان نماز است.و اگر متمكّن نباشد از قيامِ با استقلال، اعتماد مى كند بر چيزى مثل «عصا» و «ديوار» با رعايت اقرب به استقلال؛ و [ اين نحو قيام ]، مقدّم بر قعود است در حال نماز؛ و امّا اطراق و ميل دادن سر به يكى از دو طرف در مقابل آنچه مستحب است از نصب گردن، پس خلافِ مستحب است، نه ممنوع. و اگر قدرتِ بر قيام در بعضِ نماز، مقدّماً يا مؤخّراً يا در وسط، پيدا كرد، متعيّن است قيام در آن بعض.و آيا با عدم امكانِ قيام در مقدّم و متأخّر، رعايت تقدّم مى شود، يا اهميّت متأخّر، مثل قيام در حال قرائت با قيام قبل از ركوع قيامى؟ اظهر، اوّل است بر حسب قاعده در نظاير مقام؛ لكن مرسله «شيخ» كه جماعتى به آن عمل كرده اند، تقديمِ متأخّرِ اهمّ نموده است، و اين، مناسبِ تعليق در واجب است بر تقدير وفاى مقام اثبات؛ پس عمل به آن اقرب به واقع در اين مورد خاصّ است؛ و احوط عدم صرف قدرت است در زمان مقدّم، در غير واجبات همان زمان مقدّم.

دوران امر بين قيام، و ركوع و سجود

اگر امر، دايرِ بين قيام و بين ركوع و سجود، شد و قدرت بر هر دو نداشت ـ على القاعده چنانچه اشاره شد ـ قيام و ايماى براى ركوع و سجود را اختيار مى كند، و اقربيّت به مبدَل را در دو ايما رعايت مى نمايد، و احتمال دارد تقديم ركوع و سجود متأخّر براى اهميّت بر قيام و ايما، و احتمال تخيير هم داده مى شود، لكن اهميّت ركوع از قيام، يا سجود از قيام با ايما، مستلزم اهميّت ركوع و سجود جالس از قيام نيست، بلكه (مطلقا،) امر دايرِ بين تخيير و تقديمِ مقدّمِ زمانى است، و اظهر دوّم است با عدم ثبوت اهميّت، چنانچه گذشت. و اگر عاجز شد از ركوع و سجود اگر چه جلوسى باشد و فقط متمكّن از قيام است، اكتفا به قيام و ايما كه متمكّن از غير اينها نيست، مى نمايد.

عاجز از قيام

اگر متمكّن نباشد از نمازِ با قيام اگر چه با اعتماد به چيزى باشد، يا آن كه با انحنايى باشد كه صدق قيام مى كند، نشسته نماز مى خواند، و همچنين در مراتب بعد از نشستن، مثل «استلقاء» و «اضطجاع».و كافى است مشقّت شديده، يا خوف از زيادتى مرض، يا طول بُرْء آن، يا اميد بُرْء در ترك قيام، بدون فرق بين اقسام مرض.

و اقرب تلازم غالبى بين قدرتِ بر قيام در نماز و قدرتِ بر مشى، در زمان نماز است، يعنى [ بين ] قدرت بر قيامِ در كلّ، با قدرت بر مشى در كلّ، و قدرت بر قيامِ در بعض، با قدرت بر مشىِ در بعض [ غالباً تلازم وجود دارد ]، پس نوبت به قعود مى رسد در وقتى كه عاجز از قيام به معرّفى عجز از ملازم غالبى آن باشد.

و در صورت دوران امر بين نماز در حال مشى، يا نماز قاعد بدون اضطراب، اظهر تقديم دوّم است.

و در صورت دوران امر بين اضطرابِ مطلق يا مَشى، اظهر تقديم اوّل است.

و در دوران بين ركوب و مشى، اظهر تقديم اوّل است.

قيام و ركوع شخص جالس

اگر متمكّن از قيامِ در نماز نباشد، وظيفه اش جلوس است، و ركوع او در حال جلوس، عبارت است از آنچه «ركوع جالس» بر آن صدق كند عرفاً؛ و حاصل مى شود ـ بنا بر احوط ـ به حفظ نسبت ركوعِ قائم با انتصاب او در حال جلوس، به محاذات وجه با موضع سجود.

عاجز از ايستادن و نشستن

و اگر متمكّن از جلوس در نماز نشد ـ به جميع اقسامش كه صحيح است نماز جالس در آنها ـ نماز مى خواند به پهلو خوابيده به طرف راست آن رو به قبله، مثل استقبال در «لحد»؛ و اگر متمكّن نباشد، به طرف چپ خوابيده نماز مى گذارد بنا بر احوط با استقبال به وجه؛و اگر از آن هم متمكّن نباشد، به پشت خوابيده نماز مى خواند با استقبال به باطن قدمين، و اگر آن هم مقدور نباشد، هرگونه ممكن است نماز را مى خواند با رعايت اقرب به نمازِ مختار با امكان رعايت؛ و اگر ممكن نيست، اقرب به نماز مضطرّ در محلّ اضطرار و در سنخ اضطرار،رعايت شود.

ركوع و سجود شخص خوابيده

و در صورت «اضطجاع» و «استلقاء»، وظيفه آنها در ركوع و سجود، ايما است به سر با اخفضيّت سجود از ركوع، و نيّت مبَدلٌ منه لازم نيست و قصد واجبِ فعلى، كافى است. و قصد خلاف اگر مرجعش قصد امر فعلى با خطأ در تطبيقش باشد، مبطل نيست وگرنه محلّ اشكال، در حصول زياده مبطله است در صورت عدم اكتفا و در حصول نقص ركن در صورت اكتفا.

و احوط معامله ركن است؛ با بدلهاىِ از ركوع و سجود، اگر چه در غير محلّ زياد شده باشند. و اگر متمكّن از مبدل و بدل نباشد، اكتفا به اخطار و تلفّظ به اذكار مى نمايد؛ و احوط ايما به ساير اعضا است ايضاً با تمكّن. و در موارد توظيف به ايماى براى سجود، اگر متمكّن [ است ] از انحنا تا مقدارى و رفع ما يصح السّجود عليه و وضع جبهه بر آن به نحو مماسّه يا با اعتماد ممكن باشد، احوط جمع بين آن و ايما است؛ و همچنين در صورت انحنا، احوط وضع ساير مساجد با اعتماد در صورت امكان است. و اگر اعتماد، ممكن نشد، بدون آن، عمل به احتياط است (مى كند)، به خلاف صورت عدم امكان انحنا و اقتصار بر ايما به سر، كه عدم وجوبِ وضعِ سايرِ مساجد بر زمين اگر چه ممكن باشد، قوىّ و موافق اطلاقات است.

ملاحظه قوّت و مرتبه آن در خصوص هر جزء

در هر جزئى از نماز، ملاحظه قوّت و مرتبه قوّت و عدم آن را در خصوص آن جزء مى نمايد از «قيام» و «قعود» و «اضطجاع» و «استلقاء»، بدون ارتباط به قوّت يا عدم آن در جزء سابق يا لاحق؛ پس ترتيب در نزول، بايد رعايت شود و در صعود مضطجع قعود نمى كند، مگر آن كه تمكّن از قيام حاصل نشود براى او، و گذشت در سابق بعض فروعِ مناسبِ حفظِ قدرت و وجوب و عدم آن.و اظهر اين است كه اگر در حال قرائت، موظّف به قعود شد، تأخير مى اندازد بقيّه را تا حال قعود؛ و همين، متيقَّن است در عكس؛ و همچنين در ساير مراتب و ابدال.و اگر قدرت، بعد از قرائت حاصل شد، واجب است قيام براى ركوع، و احوط وجوبِ طمأنينه در اين قيام است.

حصول عجز يا بهبودى در ركوع

و اگر در حالِ ركوعِ (جالس)، خفّت حاصل شد، پس اگر قبل از مكثى كه ركوع با آن صادق است، باشد اظهر ـ به ملاحظه عدم تحقّق هيچ كدام از دو ركن ـ جواز ركوع بعد از قيام است ولكن احتياط در اعاده نماز بعد از اين عمل ترك نشود؛ و اگر خفّت بعد از طمأنينه محقّقِ ركوع، حاصل شد، پس ذكر با طمأنينه واجب مى شود بعد از ارتفاع با انحنا تا حدّ ركوع قائم بدون انتصاب و قيام بعد از رفتن كمى به بالاتر و پايين آمدن با طمأنينه در پايين تر ذكر را انجام مى دهد بدون اشكالى.

و همچنين اگر عاجز شد در ركوع، قبل از ذكر، به حدّى كه موظّف به ركوعِ جالس و ذكر او شد، كه [ در اين صورت ] ذكر را در ركوعِ جالس با طمأنينه، مى گويد، نه در حال هوىّ، بنا بر اظهر.

و امّا تخلّل حركت، پس مثل تخلّل آن در ركوع قائم است كه اضطراب بعد از طمأنينه و قبل از ذكر، مانع از وجوب ذكر با طمأنينه نمى شود، و اين وجه، اظهر است، به خلاف آن كه خفّت، بعد از اتمامِ ذكرِ واجب با طمأنينه باشد، كه فقط انتصاب، براى قيام بعد از ركوع، لازم است.

و اگر خفّت در اثناى ذكر واجب باشد، پس اگر آنچه ادا كرده به نحوى است كه فوتِ موالاتِ لازمه نمى شود در آن، جايز است بنا برآن؛ وگرنه لازم است استيناف بعد از رسيدن به حدّ واجب.

و اگر خفّت در اثناى يك كلمه حاصل شد، جايز است اتمام كلمه به قصد ذكر مطلق، و جايز است قطع آن با سجود سهو مبنى بر احتياط، و بهر تقدير استيناف بعد از رسيدن به حدِّ موظّف، لازم است. و احوط در هر دو دفعه، قصد وظيفه فعليّه است، يعنى در اتمام و استيناف.

و اگر خفّت بعد از اعتدال و طمأنينه بعد از ركوع حاصل شد، پس در وجوبِ قيام براى سجود، تأمّل است به ملاحظه تحقّق بدل بر طبق وظيفه؛ و قول به عدم وجوب، خالى از وجه نيست، بلى اگر قبل از طمأنينه در حال اعتدال بعد از ركوع، خفّت حاصل شود، وجوب قيام و اعتدال و طمأنينه، در صورت مذكوره، متّجه است.

و اگر دوران شد بين قيامِ براى اعتدالِ بعد از ركوع، و طمأنينه در آن، پس مبنى بر دوران در قيام واجبِ غير ركنى است كه طمأنينه، ساقط مى شود، يا جلوس با طمأنينه معيّن، يا مخيّر است (و محلّش گذشت)؛ و اقوى تقديم جلوس است، در صورتى كه ترك طمأنينه به مثل «مشى» باشد.

عجز از طمأنينه

و اگر در ركوعِ قائم، عاجز از طمأنينه بود، اظهر لزوم زيادتى انحنا است براى طمأنينه در ركوع جالس و ذكر در حال طمأنينه در صورتى كه مكث لازم در صدق ركوع، محقّق شده باشد؛ پس طمأنينه واجب در حال ذكر، با تمكّن به جا آورده مى شود به صورت مذكوره، و زيادتىِ انحنا، تعدّد ركوع نيست، چنانچه در عكس گفته شد، و براى قيام بعد، عمل به وظيفه مى شود.

اگر در اثناى ركوع، عجز حاصل شد

و اگر در اثناى ركوعِ قائم، ثقل و عجز حاصل شد: پس اگر بعد از ذكرِ واجب است، مى نشيند براى اعتدال بعد از ركوع با طمأنينه؛ و اگر قبل از اتمام ذكرِ واجب است، بعد اگر متمكّن است از مزيد انحنا تا حدّ ركوع جالس و ذكر و طمأنينه در آن، به جا مى آورد؛ و گرنه احتياطاً ذكر را بدون طمأنينه در ركوعِ قائم مى گويد، وگرنه اكتفا به هر چه به جا آورده، مى نمايد و مى نشيند براى اعتدال و طمأنينه بعد از ركوع اگر متمكّن از قيامِ بعد از ركوع و طمأنينه در آن به نحو مذكور نيست.

وظيفه عاجز از سجود

و غير متمكّن از سجود، بلند مى نمايد آنچه را كه بر او سجده جايز است و پيشانى بر آن مى گذارد با وضع ساير مساجد [ بر زمين ] على الاحوط؛ و اگر متمكّن نشد، اكتفا [ مى كند [به ايماى با سر؛ و اگر متمكّن نشد، با چشمها ايما مى نمايد.

و احوط در مرتبه ايماى به سر براى سجود، تخيير بين ايما و وضع جبهه بر مـايصحّ السجود عليه است؛ و ثـانى، افضل است و احوط جمع است به قصد وظيفه فعليّه.

و در مرتبه ايماى به عين براى سجود، تخيير بين آن و وضع ما يصح السجود عليه بر جبهه است؛ و احوط جمع است به قصد وظيفه فعليّه؛ و احوط با عدم تمكّن از اين دو ايما و دو وضع به نحو متقدّم، ايما به ساير اعضا است.

قيام براى ايما

و احوط در جالس، قيام براى ايماى ركوعى است در غير فاقد ستر خائف از مطّلع كه جالساً ايما مى نمايد.بلكه احوط، قيام است براى قبل از ركوع ايمائى و براى قبل از ايماى سجود، و [ نيز احوط [جلوس است براى بعد از ايماى سجده اُولى و قبل از ايماى سجود ثانى و بعد از سجده ثانيه براى جلسه استراحت در بدل با اطمينان در قيام و جلوس.

مراتب ايما

و در صورت موظّف بودن به ايما، در مرتبه اوّل ، ايماى به سر [ مى نمايد ] و بعد] از ] عدم امكان آن، با چشمها [ ايما مى نمايد ] كه پوشانيدن آنها ركوع يا سجود [ قرارداده مى شود ]، و باز كردن، رفعِ از آنها قرار داده مى شود؛ و در صورت ايماى با سر، سجود را پايين[ تر ] از ركوعِ ايمائى قرار مى دهد، واللّه العالم.

يوميّه در حال تكبيرة الاحرام و قيام متّصل به ركوع؛ و آن آخرين جزء از قيام است كه از آن به ركوع مى رود و در حال قرائت و بعد ركوع هر چند در حال ذكر سنّت باشد؛ و امّا در حال تكبيرة الاحرام و قيام متّصل به ركوع، نيز ركن است.و مراد به ركن: «جزئى است كه ترك كردن آن باطل كند نماز را هر چند سهواً باشد».

س . «قيام» يعنى چه؟

ج . يعنى «ايستادن بـر روى دو پـا در حال اختيار» و بـايد پاها را از يكديگر آن قدر دور نگـذارد كه بيرون رود از صورتِ قيام؛ و همچنين بايد استقرار داشتـه باشد در حال قيام.

عجز از ايستادن

س . اگر عاجز شد از ايستادن، چه كند؟

ج . اگر ممكن است تكيه كند، و اگر ممكن نشد و عاجز شد، بنشيند، و اگر از نشستن عاجز شد، نشسته تكيه كند؛ و اگر از آن هم عاجز شد، بخوابد به دست راست رو به قبله، اگر از آن هم عاجز شد بخوابد به دست چپ؛ و اگر از آن هم عاجز شد، بخوابد بر پشت و پاها رو به قبله باشد؛ و اگر احوالش بِهْ شد، به عكس مذكور برگردد؛ و اگر

1 . به ترتيبى كه در تعليقه ذكر شد و همچنين ساير قيود مذكوره در قيام در تعليقه رعايت شود.كوتاهى كند، نمازش باطل است.
3 . تكبيرة الاحرام

سوّم: تكبيرة الاحرام. بدان كه واجب است تكبيرة الاحرام و آن، ركن نماز است و

1 . و آن ركن است، [ و [نماز بدون آن صحيح نيست اگر چه با فراموشى، مفقود شده باشد. و صورت «تكبيرة الاحرام»: «اللّه اَكْبَر» با قطع دو همزه و بدون هيچ تغييرى است بنا بر احوط.

و ترتيب و موالات در صورت مذكوره، واجب است بنا بر احوط.و اظهر عدم وجوب وقف بر آخرِ تكبير است.و مرادف جمله مذكوره و ترجمه آن، كافى نيست؛ و همچنين اخلال به حرفى يا اِعرابى از جمله مذكوره به صورت مذكوره كه باعث لحن بودن آن باشد، مفيد در دخول در نماز نيست.

لزوم تعلّم «تكبيرة الاحرام»

و اگر قادر به تلفّظ به آن، با عربيّت نباشد، واجب است در سعه وقت، اشتغال به تعلّم و مقدّمات آن، اگر چه با مهاجرت باشد، تا يأس از تعلّم حاصل شود، يا آن كه اقلّ مجزى را تحصيل نمايد. و اگر بداند كه در وقت، ممكن نيست تعلّم [ اصلاً ]، يا تعلّمِ تمامِ واجب، لازم است قبل از وقت، مشغول به تعلّم شود، بلكه اگر احتمالِ فوتِ در وقت بدهد، لازم است احتياطاً قبل از وقت، مشغول بشود، و تا آخرِ وقتِ نماز هر چه را ياد نگرفته است، تكليفِ به مبدَل ساقط است، و كافى است تلفّظ به بدل با هر لغتى كه باشد؛ و احوط اختيار لغت خودش يا لغتى كه بفهمد مدلول الفاظش را، است بر غير، و اظهر در ترجمه تكبير در فارسى: «خدا بزرگتر است» مى باشد.

تكبير شخصِ لال

و اخرس (گُنگ) اگر عاجز از بعضِ واجب در تكبير است از كميّت يا كيفيّت، اتيان به مقدورِ خودش مى كند، و اگر رأساً عاجز از تلفّظ است، تشبّه صورى به تحريك زبان و تعيين مقصود از تكبير به اشاره به انگشت مى نمايد بنا بر احوط.

استحباب هفت تكبير

و مستحبّ است، گفتن هفت تكبير در اوّل نماز، و تكبيرة الاحرام، يكى از آنها است. و مخيّر است ـ بنا بر اظهر ـ در نيّت افتتاح و احرام به يكى از آن هفت؛ و اگر تعيين نكرد، متعيّن مى شود در آخرى كه تا قبل از آن، تخييرِ در فعل و ترك، و در احرام به آنچه به جا مى آورد و عدم آن، دارد؛ و اگر تعيين كرد در يكى، بقيّه، مستحبّاتِ خارجه يا داخله مى شود؛ پس مقدّمِ بر آن معيّن، منافيات با آنها جايز است و مؤخّر از آن معيّن، منافيات نماز با آن، جايز نيست.و همه آنچه ذكر شد، در صورتِ سبقِ نيّت نماز، به تمام اجزاى آن است، و گرنه قابل احرام و افتتاح آنچه مقارنِ نيّت يا متأخر از آن است، خواهد بود، و مقارنت در صورت لزومِ اخطار، لازم است، و سبق در صورت كفايت داعى، مجزى است.

تكرار تكبيرة الاحرام

اگر تكبيرة الاحرام را دو دفعه عمداً گفت، نمازش باطل مى شود، و اگر سهواً دوّمى را گفت، اظهر عدم بطلان نماز است؛ و اگر نيّتِ افتتاح به دوّمى، مستلزمِ نيّتِ خروج از نمازى كه داخل در آن شده بود به اوّلى باشد و نيّت خروج را مبطل دانستيم ـ چنانچه گذشت ـ انعقاد نماز با دوّمى و تمام آن بعد از خروج از نماز با نيّت مذكوره، اظهر است.

و اگر نيّتِ خروج، مُخرج و مبطل نباشد، بلكه تمام تكبير دوّم، مبطل باشد، صحّت نماز و انعقاد آن، محتاج به تكبير سوّم، به قصد افتتاح است؛ لكن احتياجِ بطلان به تمامِ اين ذكرِ غيرِ مأمور به اگر چه حرام نيست در نافله محلّ تأمّل است.

اعتبار قيام در حال تكبيرة الاحرام

و معتبر است «قيام» در حال تكبيرة الاحرام در نمازى كه موظّف به قيام است در آن، و ظاهراً اعتبار قيام در حال تكبيرة الاحرام، مخصوص به عمد نيست، و احوط عدم اختصاص اعتبار طمأنينه به عدم اضطراب يا مشى در حال تكبيرة الاحرام، به حال عمد است.

مستحبّات تكبيرة الاحرام

مستحبّ است براى امام جماعت، جهر به تكبيرة الاحرام، و اخفات در بقيّه تكبيرات، [ و اين استحباب ] براى اعلام مؤمنين، به دخول امام در نماز [ است ]، و براى منفرد جهر و اخفات و مختلف [ نيز ] جايز است؛ و براى مأموم، خصوص اخفات در همه. و اسماعِ او امام را، مورد نهى است.مستحب است رفع يَدَيْن ـ به نحو معهود ـ از قلب در حال تكبيرة الاحرام؛ و ساير تكبيرات نماز، و در حقّ امام جماعت، تأكّد دارد.و اظهر تخيير در رفع تا پايين گوشها، يا مقابل روى، يا مقابل خدّين، يا محاذى «نحر» است. و امّا مجاوزت اذُنين و سَر در رفع يدين، پس موردِ نهى است [ كه [ مكروه يا محرّم تشريعى است، بلكه ممكن است در قنوت و مطلق دعا در فريضه، چنين باشد كه در تكبير ذكر شد.و مقارنت عرفيّه، كافىِ در اين مستحبّ است و لازم نيست انطباق در اوّل و وسط و آخر رفع با تكبير؛ و محتمل است به غير اينها، اداى اين مستحبّ شود. و مستحبّ است ضمّ اصابع در حال رفع؛ و در ابهام تأمّل است.باطل مى شود نماز به ترك آن، خواه بر وجه عمد باشد، يا سهو، يا جهل.و معتبر است در آن، آنچه معتبر است در نماز، به زيادتى قصد افتتاح به آن، پس اگر شروع به تكبير كند و تمام نشده، داخلِ ركوع شود مأموم، يا غير او، و يا در بين برخاستن بگويد، نماز او باطل است.و واجب است تلفّظ كردن به تكبيرة الاحرام به لفظ «اللّه اكبر» به دو همزه قطع، چه به جهر بگويد چه به اخفات.

س . هرگاه تكبيرى گفت و شك نمود كه تكبيرة الاحرام است، يا تكبير پيش از ركوع، يا تكبير بعد از ركوع،(1) چه بايد كرد؟

ج . در چنين صورت، بايد [ آن را ] تكبيرة الاحرام قرار دهد.

س . هرگاه تكبيرى گفت، شك مى كند كه اين تكبيرِ پيش از ركوع بود، يا تكبير بعد از ركوع(2) چه بايد كرد؟

ج . بنا را بر تكبيرِ پيش از ركوع گذارد.

4 . قرائت

1 . يعنى اوّلين وظيفه صلاتيه يا دوّم يا سوّم با حفظ ترتيب در دو احتمال اخير.

2 . دوّمين تكبير از وظيفه صلاتيّه يا سوّم با حفظ ترتيب.

3 . در [ نمازهاى ] دو ركعتى و در دو ركعت اوّلِ از نماز سه ركعتى و چهار ركعتى، واجب است قرائت تمام حمد، و جايز نيست اخلال عمدى به حرفى از آن، يا به تشديد، يا اعراب آنها به نحو موافق قرائت قرّاء يا قانون عربيّت كه در صرف و نحو مسلّم است. و اين معنى، در نوافل، معتبر و در فرايض، واجب هم هست.و «بسمله» در فاتحه و سوره هاى ديگر غير از برائت، جزء است، و لازم است قرائت آن با فاتحه و هر سوره واجبه.و در حال اختيار ترجمه فاتحه كافى نيست.

ترتيب قرائت و اخلال به آن

و ترتيب كلمات و آيات بايد رعايت شود؛ پس عكس عمدى، مبطل است، مگر آن كه در مقدّم، قاصدِ جزء صلاتى نبوده باشد، پس اعاده مقدّم با ترتيب مى نمايد.و اگر ناسياً تقديم و تأخير كرد، اعاده در محلّ خودش، كافى و لازم است با حفظ موالات قرائت، وگرنه اعاده اصلِ قرائت مى نمايد با حفظ موالات صلات بنابر احوط؛ و اگر بعد از ركوع، متذكّر شد، نماز صحيح است و در بعض موارد آن، سجود سهو، لازم مى شود.و در صورت تقديم و تأخير سهوى كه اعاده آن لازم باشد، رعايت موالاتِ قرائت مى شود كه اگر فوت شد، استينافِ قرائت لازم است.

حكم ترك تعلّم و عاجز از قرائت

و اظهر اين است كه ترك تعلّم تا زمان تحقّق ائتمام، حكم ترك آن را در اوّل زمانِ امكان دارد، كه اگر مفوِّت تعلّم در زمان وجوبِ فعلىِ تعيينى شد، حرام و مشتمل بر اثم است، وگرنه حرام نيست اگر چه بعد از دخول وقت باشد، و اگر وقت، از تعلّم، تنگ بود و ممكن نبود اقتدا، آنچه را كه مى داند از فاتحه مى خواند اگر چه مقصّر بود در ترك تعلّم تا آن وقت.و اظهر وجوب ائتمام است با عدم عسر و حرج در صورت مذكوره. و همچنين اتّباع قارى اگر پيدا شد بدون حرج؛ و بعد از اينها قرائت از مكتوب اگر ميّسر شد براى آنچه نمى داند آن را، و اظهر وجوب تكرار همان بعض از فاتحه است به مقدار فاتحه بنا بر احوط، كه وجوب رعايت مقدار است، نه تبديل به غير آن از قرآن در صورت معرفت، و تبديل به ذكر در صورت عدم معرفت، يا تخيير بين تكرار و ذكر و همچنين رعايت محلّ بدل در صورت دانستن اوّل يا وسط يا آخر، با آنچه اختيار شد، اين فروع ساقط است. و چنانچه از فاتحه چيزى نمى داند، اختيار مى نمايد مقدار آن را از ساير سُوَر

حرفای دل من بازدید : 46 شنبه 15 مرداد 1390 نظرات (0)


فصل پنجم : اذان و اقامه
س . اذان و اقامه، واجب است يا مستحب؟

ج . مستحبِ مؤكّد است در نمازهاى پنجگانه يومّيه؛ و تأكّد استحبابِ اقامه، از اذان بيشتر است. و در ساير نمازها، مشروع نيست، يعنى گفتنش حرام است.و فرقى نيست در فرايض يوميّه مابين اين كه ادائى باشد يا قضايى، در سفر باشد يا در حضر، در نماز جماعت يا در فرادى، در حال صحّت باشد يا مرض، نمازگزار مرد باشد يا زن، بلى در ادا و حضَر و جماعت و حال صحّت، درباره مردان تأكّدِ استحبابش بيشتر است.
1 . به قصد امر خاص مطلقا و به قصد امر در غير اذكار به حرمت تشريعيّه اگر چه نافله واجب بالعارض باشد. و مستحب است در «عيدين» و ملحق به آنها از نوافل اجتماعيه ، اين كه بگويد: «الصلاة» سه مرتبه با وقف، يا اسكان، يا مختلف بنا بر احوط.

2 . بلكه احوط ندباً، عدم ترك اقامه است با خصوصيّات مذكوره و همچنين براى مرد منفرد و در صبح و مغرب در غير موارد سقوط آن.

و دور نيست استحباب اذان، براى اعلام به دخول وقت، اگر چه براى نماز نباشد، چنانكه اذان نماز، اناطه به اعلام ندارد.

اذان و اقامه براى چند نماز قضا

براى هر يك از فوائت متعدّده، اذان و اقامه مستحب است، لكن محتمل است سقوط از غير اوّلى به سبب جمع به نحوى كه خواهد آمد ان شاء اللّه ، مگر آن كه سقوط در مقام، رخصت باشد، نه عزيمت، چنانچه اظهر است؛ و جايز است اكتفا به اذان براى اولى و اقامه براى هر يك، لكن اوّل افضل است، و پايين تر، اكتفا به اقامه براى هر يك بدون اذان [ است ]، يعنى اذان [ براى نماز قضا ] تأكّدِ ادا را ندارد.

اذان نماز عصر جمعه

و اذان براى عصر جمعه در صورت عدم اجتماع با جمعه عملاً به استحباب خود باقى است؛ و در صورت اجتماع، آيا مرجوح است يا نه و در صورت مرجوحيّت، مكروه يا محرّم يا مباح است؟ خلاف است و احوط مرجوحيّت در مقابل استحباب است، پس احوط حرمت است تشريعاً و سقوط عزيمت است احتياطاً.و همچنين [ است ] اگر عصر جمع شود با ظهر در سقوط اذان براى عصر و در كيفيّت سقوط، لكن اظهر رجحان اذان و عدم حرمت تشريعيّه است در صورت مذكوره و سقوط، رخصت است، و كراهت در عبادت، محتمل است.

حكم اذان در فرض فاصله بين دو فريضه

و امّا با تفريق چه در «جمعه» و چه در غير آن، و چه با «جمعه» و چه با ظهر، پس اظهر عدم سقوط است مطلقا، و گذشت سقوط با جمع در جمعه به نحو رخصت با ظهر و عزيمت احتياطى با جمعه. و در غير جمعه در صورت تفريق، سقوط نيست، چنانچه ذكر شد. و با جمع، سقوط به نحو رخصت و بقاى استحباب با كراهتِ مناسبِ عبادت، محتمل است.و تفريق كه موجب بقاى استحبابِ عمومى است،حاصل مى شود با طول فصل و تنفّل اگر چه با دو ركعت باشد بنا بر اظهر؛ پس با تنفّل، سقوط، عزيمت نيست و رخصت است، و مرتبه رخصت با ترك نافله مختلف است، وبا ترك نافله و ترك فصل طويل در موارد استحباب جمع كه ذكر شد سقوط، عزيمت است احتياطاً چنانچه گذشت؛و درهرحال ترك اذان بى اشكال است بنا بر استحباب اذان كه ذكر شد.و در عصر كه جمع شود با ظهـر در «عرفات»، و عشا كـه جمع شود بـا مغرب در «مزدلفه» ساقط است اذان،و احوط عزيمت است، چنانچه در نماز جمعه با عصر گذشت.

موارد اكتفا به اذان و اقامه جماعت و عدم آن

كسى كه داخل مسجد شد بعد از فراغ امام جماعت از نماز و تفرّق صف، اذان و اقامه مى گويد، و قبل از تفرّق، ساقط مى باشد؛ و اظهر اين است كه سقوط، رخصت است نـه عزيمت؛ و اظهر عـدم فرق بين جماعت ثانيه و فرادى است؛ و فرقى در اذان و اقامه [ شخص ] داخل، بين جهر و اخفات نيست؛ و اظهر عدم اختصاص حكم به مسجد است.احوط اعتبار لحوق به صف است در سقوط، و اظهر عدم اعتبار اتّحاد صلاتين است، بلكه صحّت جماعت با اختلاف و تعدّد، كافى در سقوط اذان و اقامه از داخل است، حتى در صورتى كه ادا را با قضاى از خود يا غير جماعتاً بخواند، صحيح است و اذان ساقط است.و جماعت غير يوميّه، مسقِط اذانِ يوميّه نيست، و همچنين جماعت يوميّه اگر بدون اذان، منعقد بوده و معلوم بوده بر [ شخصِ ] داخل، مسقط اذان از داخل نيست، و استغناى [ شخصِ ] داخلِ سوّم بر جماعتِ دوّم كه اكتفا به اذان جماعتِ اُولى كرده اند، مشكل است، [ و ] احوط عدم سقوط است.و همچنين مشكل است سقوط اگر جماعت اُولى با سماعِ اذان و اقامه، نماز خوانده باشند، و براى جماعت اذان و اقامه نگفته باشند (بنا بر كفايت سماع براى جماعت).و اظهر ـ چنانچه گذشت ـ اختصاص سقوط است به صورت عدم تفرّق صف جماعت؛ و اظهر اناطه سقوط است به اقلّ مراتبِ صدق صف در باقيمانده، و آن كه اگر نبود، ساقط نيست.در صورتى كه اذان و اقامه براى انفراد بوده، بعداً جماعت مهيّا شدند براى نماز، مستحب است اعاده آنها براى جماعت.

شرايط موذّن

معتبر است در مؤذّنِ براى جماعت (و همچنين «اذانِ اعلام» ـ اگر ترتيب اثر بر آن داده مى شود ـ) «عقل» و «اسلام».و احوط در اذانِ جماعت، اعتبار «ايمان» است، پس اكتفا به اذان مخالف نمى كند، اگر چه اتمام نمايد نقص اذان او را در غير حال تقيّه.و در اكتفاى به اذان زن، براى غير جماعت زنها، تأمّل و احتياط است حتى در جماعت محارم.و «طفل مميّز»، اكتفا به اذان او براى جماعت مى شود؛ و اظهر اكتفاى زنها است به اذان صبيّه با تمييز براى جماعت زنها. مستحب است اختيار «عادل» براى «اذان جماعت» يا «اعلام»، و اكتفا به اذان [ شخص [مستور [ العداله ] بلكه غير عادل، مى شود، و همچنين آن كه «رفيع الصوت» باشد، و «بينا» باشد. و اذان نابينا، اكتفا به آن مى شود اگر راهنما دارد، و «وقت شناس» باشد يا راهنما داشته باشد.

مستحبّات حال اذان گفتن

مستحب است در اذان، طهارت از حدث اكبر و اصغر؛ و شرط نيست در صحّت آن و در جواز اكتفاى به آن.و اظهر عدم سرايت حرمت به اذان است براى «جنب» كه بدون عذر، مكث در مسجد مى نمايد. و احوط در اقامه، اشتراط به طهارت است، اگر چه عدم اشتراط ـ چنانچه مشهور است ـ خالى از وجه نيست.و مستحب است اذان، در حال قيام واقع شود، و جايز است اذان، در حال جلوس حتى براى غير مريض و راكب، و همچنين اقامه، اگر چه احوط قيام است، لكن عدم اشتراط، خالى از وجه نيست.و همچنين ساير شروط نماز از استقبال و تمكّن در اقامه، مستحب و غير معتبر است ـ چنانچه مشهور است ـ اگر چه احوط در غير ضرورت، رعايت آنها است.و مستحب است كه در حال اذان، قيام بر موضع مرتفع نمايد، لكن استحباب آن در اذانِ نماز، ثابت نيست، بلكه مذكورات، همه آنها، در اذان اعلام يا جماعت يا اذانِ نماز نيست، بلكه مختلف است، و به بعض آن اشاره شد.و وضع «اصبعين» در گوشها، و كشيدن صوت در حال اذان براى زيادتر بودن شنوندگان، از مستحبّاتِ اذان، مذكور شده است.

فراموشى اذان و اقامه و مورد قطع نماز

و اگر فراموش كرد اذان و اقامه را تا آن كه داخل نماز شد، پس اگر بعد از ركوع متذكّر شد، اتمام مى نمايد نماز را وجوباً؛ و اگر قبل از ركوع متذكّر شد، مى تواند قطع نمايد به قصد ادراك ثواب اذان و اقامه ندباً و اذان و اقامه را بگويد، پس از آن شروع در نماز نمايد.و قطع، به وسيله هر قاطعى جايز است؛ و براى نافله فراموش شده جايز نيست؛ و براى اذان فراموش شده به تنهايى، اظهر عدم جواز قطع است؛ و براى اقامه فراموش شده به تنهايى، جواز قطع خالى از وجه نيست اگر چه خلاف احتياط است. و جواز قطع در صورتهاى مذكوره، فرقى نيست در آن بين منفرد و بين امام جماعت كه منعقد شده بدون اذان و اقامه نسياناً؛ و جواز قطع در صورت مذكوره، براى مأموم به تنهايى، محلّ تأمّل است.و اظهر جواز قطع است با نسيان، مادام [ كه ] فعل صلاتى به جا نياورده است بعد از تذكّر، اگر چه زمانى با تردّد در رجوع بگذرد، يا عزم بر عدم رجوع؛ و براى بعض فصول فراموش شده، يا آن كه نسياناً فاسداً انجام شده به نحوى كه با نسيان، حكم به صحّت آن شود، رجوع محلّ تأمّل است.

اخذ اجرت و ارتزاق موذّن

جايز است ارتزاقِ مؤذّنِ به اذان اعلامى ـ كه مستحبّ كفايى است، نه صلاتى به نحو انفراد، يا جماعت كه در حكم اقامه نماز است ـ از بيت المال كه مصرف آن، مصالح مسلمين است در صورت نبودن متبرّع، يا آن كه ارتزاق از او، خلاف صلاح مسلمين باشد. و در اخذ اجرت بر اذان، تأمّل است، و احوط ترك است.و از مورد احتياط، خارج است اخذ آنچه موقوف است بر مؤذّنين كه جايز است، مثل ارتزاق از بيت المال، به خلاف اجرت از «وقف» يا از «بيت المال» كه به حكم اجرت از غير اينها است. و در صورت تعدّد مساجد و اصلحيّت اقامه جماعت در متعدّد، يا اصلحيّت نشر شعار اذانى اگر چه جماعت در مسجد نباشد و احتياج به تعدّد مؤذّنين و عدم متبرّع، يا انحصار متبرّع در واحد براى واحد ـ جايز است ارتزاق بقيّه مؤذّنين از بيت المال براى رعايت صلاح مصلّين.و اذان و اقامه نماز استيجـارى و نيابتى، در حكم اصل نمـاز است، و مانعى بـر اخذ اجـرت بـر آنها نيست،و همچنين است اجرت بر مستحبّات در اذان مثل شهادت بر «ولايت».و قصد عوضيّت در اجرت معتبر است، به خلاف ارتزاق كه لازمِ عدمِ قصد عوضيّت است و چنانچه استيجار باشد، شروط اجاره هم لازم است و به اين ملاحظه، ارتزاق از استيجار جدا مى شود، و معتبر در ارتزاق، مصحلت است نه فقر.

عبادى بودن اذان و اقامه نماز، به خلاف اذان اعلامى

و اما كيفيّت اذان: پس اعلامىِ آن عبادى نيست و قصد تقرّب، معتبر در آن نيست بنا بر اظهر. و امّا اذان و اقامه نماز، اظهر عباديّت آنها است و در فصول مشتركه، قصد اذان يا اقامه لازم است، بلكه قصدِ نمازِ مخصوص با تعدّد و اشتراك هم، لازم است.

حكم اذانِ قبل از وقت

و مشروعيّت اذان مطلقا قبل از دخول وقت، خالى از تأمّل نيست در اثبات سنّت اذانى، و دور نيست استحباب آن براى تهيّؤ و اشراف اعمال يا تروك مناسبه قبل از وقت به اميد ثـواب در صورت خـالى بودن از اغراى به جهل و لوازم آن؛ پس اذانِ اوّل مستحب است بـه عنوان اوّلى؛ و اعلام بـه دخول وقت يا به نمازى كه بعد از دخول وقت است غايت آن است. و اذان دوّم در عبادت به عنوان ثانوى، مستحب است؛ و اخذ اجرت در اوّلى ممنوع يا مشكل است، چنانچه گذشت؛ و در دوّمى مانعى ندارد.

فصول اذان و اقامه

و فصول اذان به نحوى كه اداى سنّتِ موظّفه به آن به طور يقين مى شود 18 فصل معروف، و فصول اقامه 17 فصل معروف است، پس رعايت مى شود ترتيب معهود در اذان به اين نحو: «تكبير»: 4 مرتبه، «شهادتين»: 4 مرتبه، «حيّعلات»: 6 مرتبه، «تكبير»: 2 مرتبه، «تهليل»: 2 مرتبه. و در اقامه «تكبير»: 2 مرتبه، و «شهادتين»: 4 مرتبه، و «حيّعلات»: 6 مرتبه، و «قد قامت الصلاة»: 2 مرتبه، و «تكبير»: 2 مرتبه و «تهليل»: 1 مرتبه، پس مجموع 35 فصل مى شود.

مطلوبيّت اقرار به ولايت اميرالمؤمنينـ عليه السلام ـ در اذان

و دور نيست استحباب خصوصى و جزئيّت استحبابيّه براى اذان مستحب در صورت اتيان به رجاى مطلوبيّت نسبت به اقرار به ولايت اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب ـ عليهم السلام ـ به جمع (جميع) عبارات متلازمه منقوله در «نهايه» و «فقيه» و «احتجاج» كه «أَنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللّه » در دو كتاب اوّل، مذكور، و «علىّ اميرالمؤمنين» در اخير و كلمه «اشهد» در دوّمى با زيادتى دو مرتبه، مذكور است. و امّا فضيلت اقرارِ عمومى به «ولايت»، پس محتاج به دليل مخصوصِ به اذان نيست و عبارت مخصوصه ندارد، و كاملتر عبارتى است كه اقرار به خلافت يا وصايت دوازده وجود مقدّسـ عليهم السلام ـ باشد.

اذان در سفر و موارد عجله

و جايز است در سفر و استعجال، تقصير اذان و اقامه، به اكتفاى به يك فصل در هر دو؛ و اكتفا به تمام اقامه، افضل از تقصير هر دو است؛ پس اختيار مى كند اتمام اقامه را بر تقصير هر دو، و تقصير هر دو را بر اتمام اذان، و اكتفاى به اقامه را با تقصير بر اكتفاى به اذان با تقصير.

اذان و اقامه زنها

و براى زنها جايز است اكتفاى به بعض فصول به نحو مأثور در اذان و اقامه به اكتفاى بر تكبير و شهادتين، بلكه شهادتين فقط در اذان؛ و اتمام درباره آنها، مانند مردها، تأكّد ندارد.

اخلال سهوى در اذان يا اقامه

و اگر اخلالى از روى غفلت يا سهو يا نسيان در اذان يا اقامه شد، به نقصِ بعضِ فصول يا تقديم و تأخيرِ بعض، رجوع مى كند [ به آن بعض ] و با حفظ ترتيب، تمام مى نمايد، پس اگر اخلال، در اوّل اذان بوده و بعد از اتمام اقامه، متذكّر شد، رجوع مى كند و بعد از تداركِ فصل مخصوص، تمام اذان و اقامه را اعاده مى كند تا عمل به مستحب نموده باشد؛ و اگر واجبِ به نذر و شبه آن بشود، رعايت مذكور، لازم مى شود. و اگر عمداً مخالفتِ ترتيب كرده، ترك مستحب عمداً نموده، پس مستحب است اعاده به جهت استحباب اذان و اقامه.

اكتفاى به اقامه براى نماز

و جايز است اكتفا به اقامه به تنهايى، اگر چه نخوانده باشد اذان را، يا رعايت ترتيب در آن نكرده باشد؛ و اكتفا به اذان عمداً و ترك اقامه، محلّ تأمّل است، به خلاف عكس. و احوط اعتبار موالات عرفيّه، بين فصولِ هر يك از اذان و اقامه است.

شك در اذان

به شكِّ در اذان يا صحّت آن بعد از دخول در اقامه، اعتنا نمى نمايد؛ و در غير اين صورت، رجوع محتمل است، اگر چه عدم اعتنا به شك در فصلى بعد از دخول در فصل متاخّر، دور نيست.

بعضى از مستحبّات اذان

مستحب است استقبال قبله در اذان براى نماز و اقامه، و مؤكّد است در شهادتين آنها؛ و اين كه وقف نمايد در اذان و اقامه بر اواخر فصول آنها به جزم با افصاحِ «الف» و «هاء» در آنچه در آن «الف» در اوّل آن و «هاء» در آخر آن است به نحو استحباب در مستحب.

رعايت قواعد عربيّت در اذان و اقامه

و امّا رعايت قواعد عربيّت مطلقا اگر چه مغيّر معنى نباشد، در اذان و اقامه، پس احوط است، بلكه خالى از وجه نيست، و همچنين رعايت «وقف» و «درج»، بر تقدير لزومى بودن آنها، و اين كه اذان را با تأنّى و مهلت انجام دهد، و اقامه را با حَدْر و سرعت انجام دهد.

كراهت سخن گفتن در اذان و اقامه

و مكروه است «تكلّم» در اثناى اذان، و اين كراهت در بين اذان و اقامه نيست، مگر در «نماز صبح» و براى غير مؤذّن نيست؛ و محتمل است تعميم در نماز صبح، بلكه اظهر است، و مكروه است تكلّم در اثناى اقامه و بعد از آن، و مؤكّد است كراهت بعد از «قد قامت الصلاة»، و مكروه است بعد از آن بر همه اهل مسجد تكلّم به غير از امور مرتبطه به جماعت، مثل تعيين امام، و حرمت تكليفيّه يا وضعيّه ندارد، بلى با تكلّم در حال اقامه، مستحب است اعاده اقامه.

استحباب فاصله بين اذان و اقامه

مستحب است فصلِ بين اذان و اقامه براى مؤذّن و مقيم، چه منفرد باشد و چه امام جماعت، به دو ركعت نماز در غير مغرب (يعنى دو ركعتى كه نافله آن فريضه است). و همچنين در صورت عدم نافله يا عدم اتيانِ به آن، مستحب است به «سجود» يا «قعود» يا «خطوه»، فصل دادن، و در مغرب تأكّد ندارد، بلكه مجرّد سكته و تسبيحه و خطوه كافى است. و خُطوه، براى منفرد و جلوس، براى امام، آكد است در صورت عدم فصل به نماز و سجود. و فصل به قعود و تسبيح و كلام، اختصاص ندارد به موضعى در صورت اتيان به رجاى مطلوبيّت بنا بر اظهر، مگر در تأكّد بعض فواصل در بعض فرايض چنانچه اشاره شد.و كلام اگر ذكر نباشد، بين اذان و اقامه صبح، مكروه است.

بعضى ديگر از آداب اذان و اقامه

و مستحب است مرد، بلند كند صداى خود را به اذان به مقدارِ مقدور خود بدون اتعاب نفس، و در اقامه پايين تر از آن قدر نمايد.

و مستحبّات مشتركه بين اذان و اقامه كه از آن جمله طهارت است، در اقامه تأكّد دارد، و مستحب است مغايرت مؤذّن با مقيم.

و مكروه است «ترجيع» در اذان به تكرار شهادتين براى غير غرضِ اعلام و جمع مردم، و براى غيرِ نيّتِ تشريع در زياده، كه اوّلى بى كراهت و دوّمى حرام است. گفتن «الصّلاة خير من النوم»، براى تنبيه در خارج از اذان و اقامه، مانعى ندارد؛ و در داخل آنها به قصد مشروعيّت اذانى، حرام است، و بدون اين قصد، احتياط در ترك آن است، خصوصاً در مواضعى كه اهل خلاف، بر آن در آن مواضع، اعتياد اين بدعت را دارند، مانند محلّ «حىّ على خيرالعمل».
خواب در اثناى اذان يا اقامه

اگر خوابيد در اثناى اذان يا اقامه، احوط براى عاملِ به اين مستحب، اعاده فصول سابقه، بعد از طهارت است، مخصوصاً در اقامه، و جايز است بنا بر سابق بعد از طهارت اگر طورى انجام بگيرد كه با زمان خوابيدن، موالات بين فصول، فوت نشود خصوصاً در اذان؛ و احتياط مذكورِ در نوم، جارى است در «سُكر» و «جنون» و «اغما» در اثنا.

ادامه دادن اذان ديگرى

و در موارد استحباب كفايى، جايز است بناى بعضى بر اذانِ بعض ديگر كه با عذر يا بدون آن اتمام نشده باشد.

فرض ارتداد موذّن

اگر مؤذّن و مقيم بعد از اذان يا اقامه، مرتدّ شد، جايز است اكتفا به اذان و اقامه سابقِ بر ارتداد بنا بر اظهر، و همچنين خصوص هر يك از اذان و اقامه. و اذان غير اعلامى در حكم مذكور، مانند اقامه است. و همچنين در اثناى اذان يا اقامه اگر ارتداد واقع شد، اعتنا به آن مى شود و بقيّه را ديگران انجام مى دهند؛ و اگر خودش رجوع كرد، مى تواند اتمام نمايد براى خود و ديگران بنا بر اظهر. و از اين قبيل است عدم انتقاض غَسْل و غُسْل به ارتداد، و عدم لزوم اعاده بعد از توبه، و همچنين ابعاض آنها بنا بر اظهربنا برآن و اتمام جايز است و كافىِ در صحّت عمل است اگر چه عبادى باشد.

استحباب حكايت اذان و اقامه

مستحب است حكايت تمام فصول اذان و اقامه؛ و [ نيز ] مستحب است اِبدال «حيّعلات» به «حوقله» و دعاى بعد از اقامه مقيم به قول «قد قامت الصلاة» به مروىّ كه «أللّهُمَّ أَقِمْها و أَدِمْها واجْعلنا مِنْ خَيرِ صالِحِى أَهلِها» است.و ممكن است كه افضل، تبديل غير ذكر، به ذكر [ باشد ]، زيرا بعض فصول، اطلاق ذكر بر آنها در بعض روايات، به اعتبار مذكِّريت بالواسطه است؛ پس تبديل به ذكر مأثور بلاواسطه، اَوْلى است.و در حال نماز، متعيّن است تبديل به ذكر، زيرا ابطالِ به كلام آدمى و حرمت آن عموماً دليل آن، مقدّم است بر دليل استحباب حكايت اذان عموماً، كه مستلزم عدم ابطال است اگر در نماز باشد.و احوط در شهادت ثانيه، تبديل به ذكر مناسب مثل «صلوات بر نبىّـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ و آلـ عليهم السلام ـ» در اثناى نماز است. و اظهر استحباب حكايت كلّ و بعض است به استحباب خاصّ، و امّا استحباب ذكرى، براى اذكار، قطعى است. استحباب و اولويّت تبديل در غير خلاء، ثابت است در خلاء ايضاً؛ و در صورت مزاحمت، مخيّر، و با رجحان، تقديمِ راجح مى نمايد؛ و با فوريّتِ يكى از دو مستحب، تقديم مى كند مستحبّ فورى را اگر حكايت اهمّ نباشد؛ و در موارد امكان جمع، هر دو را به جا مى آورد، مثل نماز مستحب و حكايت به نحو متقدّم در نماز.

و اظهر عدم استحباب حكايت است با طول فصل بين سماع و حكايت، مگر به استحباب ذكرى، نه حكايتى. و مستحب، حكايتِ اذانِ مشروع است، چه اعلامى باشد يا براى جماعت يا اذان منفرد و چه اذان مكروه (يعنى اقلّ ثواباً) يا غير، چه اذان زن باشد براى زن و مَحرم، بلكه مطلقا بنا بر عدم حرمت سماع صوت زن اجنبيّه، بلكه مطلقا بنا بر احتمال در صورت عدم حرمت اذانِ جهرىِ زن. و همچنين حكايت اذان اعلامىِ مستأجَرٌ عليه بنا بر حرمتِ نفسِ اذان، به استحباب خود باقى است، زيرا اذان اعلامى، عبادى نيست، پس اين مستثنى از عدم استحباب حكايت غير مشروع است در تقدير مذكور.و همچنين اذانِ جنب در مسجد كه مكث او حرام است، حرام نيست و حكايت آن مستحب است، و استحباب حكايتِ اذانِ مقدّمِ بر فجر و اذان در اُذنِ مولود، مشكل است، مگر استحباب ذكرى در اذكار.و استحبابِ حكايت، ثابت است بعد از سماعِ هر فصلى از فصول اذان و اقامه تا قبل از اكمال فصل متأخّر. و در فصل اخير قبل از طول فصل بين سماع و حكايت، و اظهر، تخييرِ در جهر و اخفات حكايت است و استحباب هيچ كدام ثابت نيست.

استحباب استقبال و كراهت التفات در حال اذان

مكروه [ است ] التفاتِ در حال اذان به طرف راست و چپ براى مؤذّن، و مستحبّ است استقبال، پس مستمرِّ به سوى غير قبله، نه فاعلِ مكروه و نه فاعلِ مستحبّ است.

نحوه تقديم در فرض تنازع موذّنها

و در صورت تنازع موذّنين در نصب و ارتزاق، مقدّم مى دارد كسى كه به دست او نصب و بيت المال است از اهل تصدّى آن را كه اصلح براى مسلمين و بيت المال است به حسب صفات و احوال، مثل «اعرفيّت» به اوقات و «اعلى صوتاً» و نحو اينها. و اگر متساوى شدند، با قرعه تعيين مى نمايد؛ و اظهر استحباب اين ملاحظات است اگر ترك آن مستلزم حرام نباشد.

تعدّد و انفراد موذّن

اذان اعلامى، ادا مى شود به اذانِ يك نفر يا چند نفر با هم، بلكه با ترتّب، در وقت مناسب در صورت مزيد فايده براى متأخّر.و اذانِ نمازىِ يك نفر براى جماعت، كافى از ديگران است، امام باشد يا مأموم با حضور همه، و همچنين اذان چند نفر با هم، يا مترتّباً با طول فصل بين اذان و نماز؛ و اِجزاى در غير صورت مذكوره، محلّ تأمّل است. و اذان منفرد، براى خودش مجزى است، مگر در صورت طول فصل بين اذان و نماز كه دور نيست استحباب متعدّد.

اكتفا به شنيدن اذان و اقامه مؤذّن

امام جماعت اگر شنيد اذان و اقامه مؤذّنى را براى نماز، مى تواند اكتفا به آن براى جماعت بكند اگر چه مأمومين نشنيده باشند؛ و اگر مأمومين شنيدند ولى امام نشنيد، كافىِ براى امام جماعت نيست؛ و همچنين اذان امام را اگر مأمومين نشنيدند، كافى است براى جماعت.و همچنين منفرد، اكتفا مى نمايد به شنيدن اذان براى نمازى، جماعت يا فرادى.

و همچنين سماعِ اقامه، مجزى از اقامه است، و سماع يكى مجزى از ديگرى نيست. چنانچه گفتن اذان، مجزى از گفتن اقامه نيست و بالعكس، و سماع بعض، مُجزى بودنش از سماع كلّ، محلّ تأمّل است، و محتمل است لزوم تدارك نقص يا غير مسموع، براى سامعِ بعض در اتيان به مستحب، بلكه در موارد صدق نماز به اذان مؤذّن، ثابت است كفايت اتمام.

مقتضاى اصل، عدم بطلان سماع است به تكلّم در اثنا يا بعد از آن، مثل خود اذان، لكن احوط ترك تكلّم است بعد از سماع به غير امور مربوطه به نماز يا جماعت.و در مشروعيّتِ اعاده و استحباب آن بعد از سماع، تأمّل است، و احوط ترك آن است مگر به رجاى مطلوبيّت و در وسعت وقت مناسب. و امّا استحباب اعاده بعد از اذان جماعت و سماع آن براى امام و مأمومين در غير مورد سابق براى استحباب در يك دفعه يا با ترتّب و طول فصل، پس اَوْلى به اشكال است و احوط ترك است.و جواز اكتفاى سامعِ اذانِ جماعت، مخصوصِ به كسانى كه قصد نماز با آن جماعت را داشته باشند، نيست.

حكم حدث در اثناى اذان يا اقامه

اگر حدثى صادر شد در اثناى اذان يا اقامه، جايز است بناگذارى بر سابق بعد از تحصيل طهارت بدون فوت موالات؛ و در استحباب اعاده و استينافِ اقامه بعد از تحصيل طهارت بدون فوت موالات، تأمّل است، و احوط ترك آن است مگر به رجاى مطلوبيّت.اگر در اثناى نماز، حدثى صادر شد، اعاده نماز مى كند، و اعاده مى نمايد اذان و اقامه را با طول فصل و اقامه را با تكلّم، و بدون آنها، به رجاى مطلوبيّت، مى تواند هر دو را اعاده نمايد.

اكتفا و عدم اكتفا به اذان غير مؤمن

با عدم سماعِ اذانِ مخالف براى جماعت ايشان، اكتفا به اذان جماعت نمى كند براى نماز خودش كه با آن جماعت ادا نمى كند، مگر در حال تقيّه با شروطش و با سماعِ اذان مخالف، احوط اعاده است در غير تقيّه، چنانچه گذشت. و همچنين احوط، عدم اكتفا است به ادراك جماعتِ غير مخالف كه با آن جماعت، نماز نمى خواند به جهت عدم وثوق به عدالت امام در صورت عدم سماع اذان؛ و اگر داخل شد در جماعت مخالف و خائفِ فوت قرائت امام بود اگر اذان و اقامه بگويد ـ يعنى خائف ترك جمع بين تقيّه و واجبات واقعيّه نمازِ صحيح بود ـ اقتصار مى نمايد به گفتن «قد قامت الصلاة» و «تكبير» هر كدام را دو دفعه، و بعد از آن «تهليل» يك مرتبه يعنى از تكبير آخرى تا آخر اقامه به ترتيب على الاحوط، و داخل جماعت تقيّةً مى شود، و مواظب صحّت نماز با تقيّه مى شود؛ لكن تجويز اذان و اقامه، اگر چه به نحو اختصار باشد، در صورت تفويت قرائت واجبه بعد از دخول در نماز، محلّ تأمّل است.اذانى كه اگر ناقص نبود سامع مى تواند با او نماز بخواند، با اتمام نقص هم مى تواند اكتفا به آن اذان نمايد در نماز خودش، چه اذان مخالف باشد ـ بنا بر جواز اكتفا به سماع آن فى الجمله ـ يا اذان موافق كه ناقص نمايد از روى تقيّه يا سهو.

موارد استحبابِ اذان در گوش

و مستحب است اذان در گوش راست مولود و اقامه در گوش چپ او؛ و در گوش سيّى ء الخُلق اگر چه براى ترك اكل گوشت تا چهل روز باشد، و اَوْلى اذان در گوش راست او است.

اذان در خانه

و اذان گفتن در خانه خودِ مؤذّن، مروىّ است براى او، و محتمل است كه مراد اين باشد كه اذانِ مستحب را در خانه خود گفتن، مؤكّد است براى طرد شيطان از آن خانه و اهل آن.

تعداد صفحات : 142

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • جمعه 19 آذر 1395
  • شنبه 06 شهريور 1395
  • شنبه 23 مرداد 1395
  • پنجشنبه 07 مرداد 1395
  • چهارشنبه 23 تير 1395
  • شنبه 19 تير 1395
  • چهارشنبه 20 ارديبهشت 1391
  • جمعه 15 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391
  • شنبه 02 ارديبهشت 1391
  • شنبه 2 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 30 فروردين 1391
  • سه شنبه 29 فروردين 1391
  • دوشنبه 28 فروردين 1391
  • سه شنبه 9 اسفند 1390
  • يکشنبه 7 اسفند 1390
  • جمعه 28 بهمن 1390
  • شنبه 22 بهمن 1390
  • چهارشنبه 5 بهمن 1390
  • يکشنبه 2 بهمن 1390
  • يکشنبه 25 دی 1390
  • چهارشنبه 21 دی 1390
  • سه شنبه 13 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • يکشنبه 4 دی 1390
  • شنبه 3 دی 1390
  • چهارشنبه 30 آذر 1390
  • يکشنبه 27 آذر 1390
  • جمعه 25 آذر 1390
  • سه شنبه 22 آذر 1390
  • پنجشنبه 17 آذر 1390
  • دوشنبه 14 آذر 1390
  • يکشنبه 13 آذر 1390
  • شنبه 12 آذر 1390
  • جمعه 11 آذر 1390
  • يکشنبه 6 آذر 1390
  • شنبه 5 آذر 1390
  • چهارشنبه 25 آبان 1390
  • سه شنبه 24 آبان 1390
  • چهارشنبه 18 آبان 1390
  • دوشنبه 9 آبان 1390
  • پنجشنبه 5 آبان 1390
  • چهارشنبه 20 مهر 1390
  • سه شنبه 19 مهر 1390
  • دوشنبه 18 مهر 1390
  • يکشنبه 17 مهر 1390
  • شنبه 16 مهر 1390
  • جمعه 15 مهر 1390
  • پنجشنبه 14 مهر 1390
  • چهارشنبه 13 مهر 1390
  • دوشنبه 11 مهر 1390
  • يکشنبه 10 مهر 1390
  • شنبه 9 مهر 1390
  • چهارشنبه 6 مهر 1390
  • سه شنبه 5 مهر 1390
  • دوشنبه 4 مهر 1390
  • يکشنبه 3 مهر 1390
  • شنبه 2 مهر 1390
  • جمعه 1 مهر 1390
  • پنجشنبه 31 شهريور 1390
  • چهارشنبه 30 شهريور 1390
  • سه شنبه 29 شهريور 1390
  • دوشنبه 28 شهريور 1390
  • يکشنبه 27 شهريور 1390
  • شنبه 26 شهريور 1390
  • جمعه 25 شهريور 1390
  • پنجشنبه 24 شهريور 1390
  • چهارشنبه 23 شهريور 1390
  • دوشنبه 21 شهريور 1390
  • يکشنبه 20 شهريور 1390
  • شنبه 19 شهريور 1390
  • جمعه 18 شهريور 1390
  • پنجشنبه 17 شهريور 1390
  • چهارشنبه 16 شهريور 1390
  • سه شنبه 15 شهريور 1390
  • دوشنبه 14 شهريور 1390
  • يکشنبه 13 شهريور 1390
  • شنبه 12 شهريور 1390
  • جمعه 11 شهريور 1390
  • پنجشنبه 10 شهريور 1390
  • چهارشنبه 9 شهريور 1390
  • سه شنبه 8 شهريور 1390
  • دوشنبه 7 شهريور 1390
  • يکشنبه 6 شهريور 1390
  • شنبه 5 شهريور 1390
  • جمعه 4 شهريور 1390
  • پنجشنبه 3 شهريور 1390
  • چهارشنبه 2 شهريور 1390
  • سه شنبه 1 شهريور 1390
  • دوشنبه 31 مرداد 1390
  • يکشنبه 30 مرداد 1390
  • شنبه 29 مرداد 1390
  • پنجشنبه 27 مرداد 1390
  • چهارشنبه 26 مرداد 1390
  • سه شنبه 25 مرداد 1390
  • دوشنبه 24 مرداد 1390
  • يکشنبه 23 مرداد 1390
  • شنبه 22 مرداد 1390
  • جمعه 21 مرداد 1390
  • پنجشنبه 20 مرداد 1390
  • چهارشنبه 19 مرداد 1390
  • سه شنبه 18 مرداد 1390
  • دوشنبه 17 مرداد 1390
  • يکشنبه 16 مرداد 1390
  • شنبه 15 مرداد 1390
  • جمعه 14 مرداد 1390
  • پنجشنبه 13 مرداد 1390
  • چهارشنبه 12 مرداد 1390
  • سه شنبه 11 مرداد 1390
  • دوشنبه 10 مرداد 1390
  • يکشنبه 9 مرداد 1390
  • شنبه 8 مرداد 1390
  • جمعه 7 مرداد 1390
  • سه شنبه 4 مرداد 1390
  • دوشنبه 3 مرداد 1390
  • يکشنبه 2 مرداد 1390
  • شنبه 1 مرداد 1390
  • جمعه 31 تير 1390
  • پنجشنبه 30 تير 1390
  • چهارشنبه 29 تير 1390
  • سه شنبه 28 تير 1390
  • دوشنبه 27 تير 1390
  • يکشنبه 26 تير 1390
  • شنبه 25 تير 1390
  • جمعه 24 تير 1390
  • پنجشنبه 23 تير 1390
  • چهارشنبه 22 تير 1390
  • سه شنبه 21 تير 1390
  • دوشنبه 20 تير 1390
  • يکشنبه 19 تير 1390
  • جمعه 17 تير 1390
  • چهارشنبه 15 تير 1390
  • سه شنبه 14 تير 1390
  • دوشنبه 13 تير 1390
  • شنبه 11 تير 1390
  • جمعه 10 تير 1390
  • جمعه 6 خرداد 1390
  • دوشنبه 12 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 11 ارديبهشت 1390
  • شنبه 10 ارديبهشت 1390
  • جمعه 9 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 6 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 5 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 4 ارديبهشت 1390
  • جمعه 2 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 4235
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 140
  • آی پی دیروز : 196
  • بازدید امروز : 497
  • باردید دیروز : 350
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,968
  • بازدید ماه : 5,855
  • بازدید سال : 113,351
  • بازدید کلی : 875,498
  • کدهای اختصاصی
    تبليغات X