سرخی غروب رنگ دیگری به گیاهان اتاق بخشیده بود.سندی مورنو با کهنه پارچه ای اشیا تزیینی اتاق را گردگیری می کرد.ناگهان متوقف شد،یک سوت قطارو تندیسی از یک فرشته زیبا دید:
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی
تبليغات | X | |
|